2737
2734

من امشب خونه پدربزرگم موندم با زنداییمو دختر داییم. زنداییم رفته بود مسجد ساعت ۲ اومدن خونه. منو دختر داییم اتاق بودیم..

ساعت ۲ زنداییم غذای نذریو داغ کردخ میگه بیاید سحری...

من گفتم سهم ما بمونه متو زهرا ساعت ۳نیم ۴ میخوریم..

الا و بلا دختر داییمو بزور میخواست ببره اشپز خونه..میگفت نه زشته بیا الان بخور .

خلاصه دختر داییمو بزور برد سرسفره. منم گفتم چی میشد بامن میخورد من تنها باید بخورم.

گفت ن زشته و فلان....

منم پیام دادم به بابام اومد دنبالم بعده نیم ساعت اومدم خونمون...

خیلی ناراحت شدم. امشب کلا قیافش یه جوری بود. انگار دوس نداشت منو دختر داییم باهم باشیم...

من ۱۸ سالمه و دختر داییم ۱۴. ۱۵

بنظرتون حق داشتم بیام خونمون یانه


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز