اونقدر تحت فشار خانواده بودم برای ازدواج چون مادرم دوست داشت دختراشو زود شوهر بده ومن دختر اول بودم همه ی دخترهای فامیل زیر ۲۰سال ازدواج کرده بودن ومادرم همیشه غصه میخورد من ۲۲سالم بود بخدا حاضر بودم یک کارگر بیاد فقط من ازدواج کنم وبرم نمیدونم خدا چقدر دلش به حال من سوخت که یه آدم خیلی بالاتر از حدارزوهام بهم داد شوهرم الان شرکت نفتیه رئیس یه بخشی از قسمت اداریشه
زندگیم از تموم دخترهای اقوام بهتره
خداروشکر واقعا