زن عموم اومد بود خونمون دیشب میگفت بچم از بچگی به دکتری ، بیهوشی ، روانشناسی ، جراحی همه اینا علاقه داشت کنکورم تجربی بهترین رتبه رو آورد روز قبل انتخاب رشته که میخواست بره نشست بهم گفت مامان من میدونم تو برای من چقد زحمت کشیدی قدر زحماتتو میدونم ولی من به فلسفه انسانی علاقه دارم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 حالا توهین نشه ولی واقعا بلف فراوان میزد حالا اون رشته رو نیاورده چرا الکی دروغ میگی🤣🤣🤣🤣🤣 میگفت بهترین مدرسه تهران روونه کردم هیچکدوم از بچه ها تو مدرسه مقنعه نمیزاشتن گفتم خداروشکر معیار مدرسه خوبو فهمیدیم🤣🤣🤣
نفهمیدم
عمم تامبوی کرده بود(خودشو شبیه پسرا کرده بود موهاشو خیلی کوتاه کرده بود)با اینکه 1402 ازدواج کرد و من از تامبوی شدنش خیلی خوشم میومد باحال شده بود عمم توی جمع میگفت والا راحت شدمممممممم از موی بلند
من ک متوجه نشدم
چیکارداری بزار خوش باشه
میگفت بابام لیسانس داره
(ایشون حتی سیکل و گواهینامه هم نداشت)
اخر هم انگیزشو نفهمیدم کلیم ضایع شد
سمی تر از شوهرعمم وجود نداره
بیخود و بی جهت 5 سال قهربود حالا دیشب زنگ زد اصرار رو اصرار که الا بلا باس بیاین خونمون من که بخاطر عمم رفتم چون خودش ماهه شوهرش فوق العاده بد خلاصه تا وارد شدیم دیدیم مبل خریدن و دیوارا رو کاغذ دیواری زدن فقط میخواست کنه تو چشممون دوباره قهر کرد بعد از اینکه اومدیم خونه در این حد سمممم خالص
جملات اول به با جمله های آخر همخونی نداشت
معلم مدرسه ی ما وقتی میگفت پسر من رتبه پزشکی رو آورد ولی چون علاقه نداشت رفت پرستاری 😐😐😐
هیچ وقت این واکسن زده ها از نوع آسترازانکا ک ب شدت کلاس میزاشتن درک نکردم
این چیزی که گفتین بیشتر شبیه این بود که خانواده سعی کردند بچه رو از برخوردهای سرکوفت گرانه دیگران نجات بدن...کار اشتباهی هست ولی دقیقا اگر این کار انجام نشه، فردا همین فامیل میگن واه پس چرا این رشته رفتی و چه سطح پایین و فلان وبهمان ...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
