منو مادرشوهرم تو یه ساختمون بودیم .بعد شوهرم روز جمعه که تازه ازدواج کرده بودیم گفت به مادرم اینا همشون گفتم بیان بالا گوشت چرخ کنن برامون.منم دنیا رو سرم خراب شد البته مادرشوهرم داعما میگفت کار بلد نیستی منم دل خوشی نداشتم ازش .اول به شوهرم گفتم گوشتو ببر پایین چرخ کنه .بعد دلم نیومد ولی دعوا کردم باهاش زیاد.تقصیر من بود بنظرتون؟