من یه هفته بود خونه مامانم بودم شوهرم بهم خیانت کرد با دختر مطلقه همسایمون
البته اون هرزه الان عروسی کرده
بعد شوهرم از حموم در اومده بود دستاش خیس بود من پشت سرش بودم دید اثر انگشت گوشیش باز نمیکنه
رمز عددی رو زد
من دیدم
بعد نصف شب خوابم نمیبرد گوشیش رو برداشتم با همون دختر همسایمون که دوست بود اونو آورده بود رو تختم باهاش خوابیده بود حتی بهش گفته بود با تو خیلی بهم کیف میده تو آبداری زن من کویره ....
خیلی شکستم
شما تعریف کنین خیانتی که بهتون شد رو درد دل کنیم