اون محبتی که باید از پدرم میگرفتم رو از برادرم میگرفتم که بیست و پنج سالشه و به تازگی ازدواج کرده و مستقل شده... من و پدرم ۳۸ سال فاصله سنی داریم و مدت هاست از هم فاصله گرفتیم و با هم سردیم. من داداشمو گذاشته بودم به جاش.. داداشمم خیلی محبت میکرد و حتی از لحاظ مالی هم ازم حمایت میکرد. حالا که ازدواج کرده من تنها رفیقم و برادرم و پدرم رو انگار کنارم ندارم... گاهی دلتنگی و تنهایی و مرور خاطرات گذشته اذیتم می کنه... لطفاً قضاوتم نکنید من خواهر شوهر خونه خراب کن نیستم اصلا از وقتی ازدواج کرده دیگه کاری نمی کنم خانومش حساس بشه و ناراحت بشه ، جلوی زنش اصلا نمی بوسمش با هم گپ هم نمیزنیم حتی...اما این وابستگی و تنهایی خیلی داره اذیتم می کنه چیکار کنم تیر ماه میشم بیست ساله، بچه نیستم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آخی عزیزم درکت میکنم اما تو خواهرشی حق گپ زدن باهاشو داری یعنی چی زن داداشت بخواد ناراحت بشه مگ دختر غریبه ایی بیستو پنج سال داداشت بوده ولی سعی کن رابطتو هرطور شده با پدرت ترمیم کنی
این اکانت میزبان پیشی کوچولو mn 🐈⬛قشنگم هست با آرامش وارد شوید
چه اشگال داره جلوی زنش حرف بزنید و ببوسیش؟زن گرفته چ ربطی به اینا داره
🔴آقایون به من درخواست ندن،ریپلای نکنن و تو تاپیکام نیان🔴 🇪🇭ای کاش میتوانستم کودکان را در قلبم پنهان کنم تا زمانی که جنگ ها تمام شود😓کاربری چهارم من 😶 با شماره مادرشوهرم اومدم اینبار💔خطر شناسایی توسط خواهرشوهر😂تگم کن😐تگم نکردی از ما نیستی😂تو تاپیکای عکس و جنجالی و دعوا😁مرسی میشم🥲🫂❌️از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)