من وقتی میرم خونه مادر شوهرم خیلی احساس غریبه گی میکنم دوست دارم زود برگردم خونه مونم اصلا نمیتونم اونجا بخابم تا الانم اونجا نخابیدم
دیروز اونجا بودم بزور یه ساعت خاببدم ولی خونه مامانم روزا کلا خابم حالا چند وقت دیگ عروسیمه نمیدونم چطور کنار بیام 😪😪😪
البته اینجا مامانم خیلی اذیتم میکنه ولی خیلی وابسته اتاقممم🥺🥺🥺🥺🥺
آرزومه دور شم از خانوادم
من یکی از ترسایی که دارم اینه بعد ازدواج نمیتونم از خانوادم جدا بشم
کاملا مستقلم اما ترس جدایی دارم
نمیتونم قبول کنم دیگه با خانوادم غذا نخورم دور دور نرم با مامانم دوتایی غذا درست نکنیم یا مثلا مناسبتا پیش خانوادم نباشم
اره ولی نه مثل قبل
البته من مجردم شاید اون حس تاهل و مستقل بودن بعد ازدواج باعث بشه کنار بیام
واقعا واقعا دلتنگ میشم . الان از صبح میرم بیرون هشت شب میام خونه واقعا دلم تنگ میشه واسه خونمون و خانوادم با اینکه چالش و مشکل هم زیاد دارم یه داداش کوچیک دارم فقط حرصم میده ولی دست خودم نیست اینجا ارامش دارم
