بچه ها خیلی ناراحتم .چندماه پیش یه بنده خدا اومد خاستگاریم که از همه لحاظ خوب بود منم قبول کردم همو ببینیم و باهم آشنا بشیم بعد همکلاسیم ۲ سال بود که منو میخواست و منتظر بود چندترم از دانشگاههمو بگذرونیم بعد بیاد خاستگاری.وقتی فهمید من و خاستگارم قرار گذاشتیم همو ببینیم عصبانی شد زنگ زد به خاستگارم کلی دعوا کرد بعد زنگ زد به خانواده خواستگام و کلی دعوا راه انداخت منم عصبانی شدم گفتم نه تورو میخوام نه خاستگارم رو.الان پشیمون شدم از اینکه جواب رد دادم به خاستگارم .کاش ازدواج میکردم باهاش الان وضعم خوب بود حداقل