سلام یه خانومی با مادرش اومدن خونمون گفتن دوست دختر شوهرم بوده دختره بعد نمیدونستن که زن داره و شوهرم کلی با احساساتش بازی کرده و کلی با ماشین شهررو گشتنو وای تعریفشم نفسمو میگیره . اومدن گفتن ما خواستیم بهت بگیم که بدونی با چه کسی داری زندگی میکنی ضربه ای که به دختر منزد خودشم بخوره و به زندگی عادیش ادامه نده به همین راحتی .. خیلی حالم بد بود گفتم باور نمیکنم آخه اصلا شوهر من اهللللل این حرفا نیست اصلا درصدی بهش شک ندارم که بتونم حرفتونو باور کنم گفتم مدرک نشونم بده گفت پیاماشو پاک کرده چون فهمیده بوده باهاش کات کرده ولی یه عکس نشونم داد که اصلا نمیدونم چی بگم .. یه عکس اسنپ چتی بود صورت جفتشون جدا جدا رو خرگوش بود بعد شوهرم یه ور دیگه رو نگاه میکرد اصلا انگار دوتا عکسو از اینور اونور به هم چسبونده باشی تو کله ی خرگوش و فتوشاپ کرده باشی .. حالا الان واقعا نمیدونم و نمیتونم نه باور کنم نه باور نکنم خیلی طبیعی و جدی حرف میزدن خانوما .. منم باردارم الان خیلی از حرص خوردن دلم تیر میکشه نمیدونم چیکار کنم به کی بگم باورم نمیشه که شوهرِ خانواده دوست من همچین کاری کرده باشه هر روز و شب داریم برا توراهیمون وسیله انتخاب میکنیم کلی باهاش حرف میزنهباهم وقت میگذرونیم بعد اصلا اونم کسیکه همه اطرافیان رو سرش قسممیخورن کی اخه وقت کرد این وسط به من خیانت کنه؟ .. حالا اگه الان به خانوادم بگم که دیگه قضیه راه برگشت نداره جدی میشه اگه به خودش بگم میترسم دست به سرم کنه چطوری من مطمئن شم اخه رو حرف این مادرو دختر ؟ شوهرم وضع مالیشم خوبه میترسم از این خونه خراب کنا باشن اخه من الان چه گو..هی بخورم؟