2737
2739

بلندی های بادگیر و عروسک پدر... یه رمانم بود که بچه هه یتیم بود و یکشنبه ها منتظر کسی تو پرورشگاه بود که ببرتش بیرون اسمشو یادم نیست

یادمه اولین باری که نگاهم به نگاهت گره خورد فهمیدم تلخی فقط فنجون قهوه کافه ی شهر نیست... یه نوع تلخیم هست که خیلی شیرینه مثل چشمای تو که با تلخی نگاهم میکرد.    -پناه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

زایو

ویروسی که دنیا رو تهدید میکنه و افراد رو توب کم تر از ۲۴ ساعت میکشه(داستان توی اینده هست)


نه

زنی که بیهوش میشه بهوش میاد میبیه تو قبره یعد زندانی میشه و....



حیفا

دختری که داعش رو به وجود میاره...

کیمیاگر (خیلیییی دوستش داشتم)

سنگ کاغذ قیچی

نهمین روز از ماه نوامبر

بازی های میراث(دارم میخونمش،خیلی خوبه)

کتابخانه نیمه شب

انچه قسمت توست؛از کنارت نخواهد گذشت!       Army ♡ minozy

من کلاس چهارم پنجم بودم ، یه کتاب خریدم که مناسب نوجوان بود اما هنوزم دوستش دارم و چندبار خوندمش .. با این که کتاب های بسیار بهتری هم هستن اما نمیدونم چرا این انقدر به دلم نشسته . 

پرواز درناها ، درباره ی دو تا روستاس که با هم اختلاف و درگیری دارن و بچه های روستا چون مدرسه ندارن مجبورن به اون یکی روستا برن 

و در تلاشن برای خودشون مدرسه بسازن 


البته بگم کتاب آنچنانی نیست ، چون حس خوبی دارم ازش یهو یادم افتاد نوشتم 

2738

هردو در نهایت میمیرند

یادمه اولین باری که نگاهم به نگاهت گره خورد فهمیدم تلخی فقط فنجون قهوه کافه ی شهر نیست... یه نوع تلخیم هست که خیلی شیرینه مثل چشمای تو که با تلخی نگاهم میکرد.    -پناه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687