خدایا خسته شدم ، بیخود و بی جهت دچار تپش قلب و اضطرابو ترس میشم و اون لحظه تا تهششششش میرم یعنی خودمو تصور میکنم که وای رفتیم دکتر ، رو تخت بیمارستان ، حالم بد میشه و .......
واین باعث میشه کل وجودمو ترس بگیره ...
الان بیدار شدم ولی میترسم کار انجام بدم میگم مبادا یهو حالم بد بشه
تو رو خدا اگه راهکاری دارید بگید بهم از این حس های مزخرف و ترس رها بشم 🥺😢
واقعا ممنون از اینهمه راهنمایی 🤐🤐🤐🤐🤐🤐
منم چن ماهی درگیرش بودم الان خوبم
کلی دکتر رفتم و‌فک میکردم ی بیماری دارم کلی وزن کم کردم
اول خیلی چیزا رو قبول کردم هروز چندبار میگفتم بدرک زندگیه دیگه ی چن ماهی طول کشید
الان هردفه ای میاد سراغم ولی بیخیال میشم
ی سری ویتامین ها ک تو بدن کم باشه اینجوری میشه آدم
یا اینکه سردی تو سر و معده اینجوری میشی
گرمی استفاده کن‌ویتامین بخور
