2733
2734

دخترا از زمان الان بگم نمیدونم از عصبانیت پریود شدم نمیدونم بخدا از غصه هست از چی هست تازه تمیز شده بودم

به شوهرم میگم منو ببر روستای مامانم اینا هعی فردا فردا میکنه من اونارو اصلا ندیدم نرفتم خونشون عید دیدنی

امروز دوستاشو آورده بود اینجا اونا رفتن منو داشت خفه میکرد می‌گفت گلوت و سینت بیرون بود 

الان هم دوباره رفیقاش رو آورده مطمعنم تا ساعت چهار پنج اینجان 

صدای نحسشون نمیذاره بخوابم 

از همشون متنفرم

خیانتش رو تعریف کنم ...

یه هفته بود خونه مامانم اینا بودم فهمیدم که مادر شوهرم اینا رفتن خونه مامان بزرگ شوهرم اونجا چند روز بمونن زنگ زدم گفتم سجاد بیا دنبالم دیگه اونا نیستن کسی نیست بهت غذا اینا درست کنه من بیام گفت نهههه بمون خونه مامانت اینا خیلی وقته نرفتی (من بالا طبقه مادر شوهرم اینا هستم)

گذشت مادر شوهرم اینا یک هفته موندن شهرستان من هم دو هفته شده بود که خونه مامانم اینا بودم ....

خیلی خجالت می‌کشیدم و از یجا هم رفتارهای پدرم رو مخم بود اذیتم میکرد 

مادر شوهرم اینا برگشته بودن بعد از هزارتا زنگ شوهرم اومد دنبالم.............

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           

اومدم دیدم خونه افتضاح بود از بس کثیف بود

و‌چندتا ظرف هم شکسته بود 

اونارو تمیز کردم روزا هعی میگذشت شوهرم همش تو گوشی بود و زنگ میزدم باغ رفیقش بود 

جالب اینجا بود اون مرد که موقع پریودی هم باهام می‌خوابید اونموقع یک ماهی بود بهم دست نزده بود 

بعد من تازه عروس بودم حدوداً پنج شیش ماهی بود عروسی کرده بودم اومده بودم شهر غریب 

کسی منو نمی‌شناخت اینجا به جز فامیلاشون اونم نزدیکا مثل عمه و عمو دایی و خاله

من افسرده هم از خونه در نیومده بودم بیرون اصلأ خلاصه دیدم رفتارهای شوهرم مشکوکه یسری از حموم در اومده بود دستش خیس بود هرچی میزد اثر انگشت باز نمیکرد گوشی رو رمز عددیش رو زد من پشت سرش بودم فهمیدم بعد نصف شب رفتم همچی رو چک کردم دیدم با دختر همسایشون که تازه مطلقه شده دوسته و زمانی که من روستا بودم اونو آورده خونمون رو تخت من باهاش س... هم کرده

ببخشید حتی بهش گفته بوده زن‌من مثل کویر میمونه تو آب داری 

خیلی گریه کردم شوهرم هم معذرت خواهی کرد گفت تکرار نمیکنم ولی تکرار کرد تا دختر ازدواج کرد رفت یه شهر دیگه ولی میدونم الآن دیگه با دختره نیست 

منم مجبوری موندم ازش بدم میاد بین بد و بدتر موندم خیلی دلم شکسته...

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اینم بگم چهارده سال ازم بزرگتره چون بیبی فیسه نفهمیدم تا سر عقد فهمیدم

موقع خواستگاری که رفته بودیم اتاق حرف میزدیم به دروغ گفت ازم شیش هفت سال بزرگتره

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           
2728
اینم بگم چهارده سال ازم بزرگتره چون بیبی فیسه نفهمیدم تا سر عقد فهمیدم موقع خواستگاری که رفته بودیم ...

🥲🥲🥲

الهی خوشبخت بشی 🤍

   ﮼‌بی‌حسیِ‌مُطلق‌نسبت‌به‌همه‌چیز...                                           « غَریبه های زیادٓی میبینَم ك رِفیق ترینم بودَن!                 ایمانتان‌بویِ‌گناه‌میدَهد..   
اومدم دیدم خونه افتضاح بود از بس کثیف بود و‌چندتا ظرف هم شکسته بود  اونارو تمیز کردم روزا هعی ...

خدا آخرتشو بخیر کنه با این غلطایی ک کرده

در من کافریست که سخت به طُ ایمان دارد :) ĸurd🧿❤️میدونی قسمت وحشتناک زندگی کجاست؟ اونجاییه که خدا آرزوتو دو دستی به کسی که هیچ تلاشی براش نکرده تقدیم میکنه🙃میشه برای حاجتم یه صلوات بدین 🫠🥹الهی هرکی امضامو میخونه حاجت روا شه✨❤️✨ اَللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحمّدٍوَآلِ‌مُحمّدوَعَجل‌فَرَجَهُم✨❤️✨
2740
اینم بگم چهارده سال ازم بزرگتره چون بیبی فیسه نفهمیدم تا سر عقد فهمیدم موقع خواستگاری که رفته بودیم ...

کوتاه نیا از این لحظه ب بعد،کاری کرد طلاقتو بگیر برو ، باید همون سر عقد و اولین دروغ ی اقدامی میکردی 

در من کافریست که سخت به طُ ایمان دارد :) ĸurd🧿❤️میدونی قسمت وحشتناک زندگی کجاست؟ اونجاییه که خدا آرزوتو دو دستی به کسی که هیچ تلاشی براش نکرده تقدیم میکنه🙃میشه برای حاجتم یه صلوات بدین 🫠🥹الهی هرکی امضامو میخونه حاجت روا شه✨❤️✨ اَللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحمّدٍوَآلِ‌مُحمّدوَعَجل‌فَرَجَهُم✨❤️✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز