2733
2734
عنوان

از همسایمون خوشم میاد

| مشاهده متن کامل بحث + 375 بازدید | 51 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

چطوری بیشتر ببینیش همین الانم خیلی میبینیش؟ برو قالیچه بنداز جلو درشون بیش از پیش ببینیش

قالیچه جواب نمیده عزیزم باید در خونه فرش بشوره اش ببره ببینن که چقدر دختر خوب و با استعدادیه😂

فان بود ناراحت نشید💕

نمیدونم واقعاا...مامانش گفت که پسرم اون دفعه که تورو دید اومد بهمون گفت که خیلی بزرگ شدی و فلان🤣

این حرف عادیه ممکنه به عنوان خواهر دیده باشتت

باید از رفتار پسره بفهمی

اینستاشو بتونی پیدا کنی خیلی خوب میشه ولی هیچ وقت نباید نشون بدی خوشت میاد ازش چون پسرا رو سرد میکنه

اخی😍😍😍الهی امین🤭

مرسیی قربونت بشم😍♥️

ایام خشکسالی و قحطی کشاورز رفت پیش آسیابان بهش گفت"تو رو به روح پدرومادرت بچه های من دارن از گرسنگی میمیرن یه خورده به ما گندم بده" آسیابان یه مقدار گندم ریخت تو دستمال گره زد داد بهش.کشاورز همینطور که میومد داشت دعا میکرد میگفت"خدایا به حق عزتت گره از مشکلات مردم باز کن گره از گرفتاری های مردم باز کن گره از قحطی و خشکسالی باز کن" انقد گره گره کرد تا این گره های دستمال بازشد همه گندم ها ریخت روی زمین چنان عصبی شد رو کرد به خدا گفت: سالها نرد خدایی باختی🦋این گره از آن گره نشناختی؟🦋 آن گره راچون نیارستی گشود🦋این گره بگشودنت دیگر چه بود؟🦋کشاورز تا برگشت گندم هارو از روی زمین جمع کنه: چون برای جستجو خم کرد سر🦋دید افتاده یکی همیان زر🦋 یه صدایی در درون بهش گفت: تو مبین که بر درختی یا به چا🦋تو مرا بین که منم مفتاح راه🦋 سجده کرد و گفت:کای رب ودود🦋من چه دانستم تورا حکمت چه بود؟ :)   
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687