دیشب اومدیم خونه مامانش شبو موندیدم (ما شهر دیگه زندگی میکنیم پدرو مادرامون تو یه شهر دیگه ک شهرشون یکیه) امروز بهش میگم پاشو بریم خونه مامانم میگه نه مامانم میخواد شام بزاره جاریم اینا هم بیان جاریمم دیشب بودن اونکه گف من نمیام میخوام برم عروسی بعد مادرشوهرم گف اونا نمیان شمام برین خونه مادرزنت لااقل براتون شام بپزه منم ناراحت شدم تو اتاق دعوامون شد