امروز نوبت آرایشگاه داشتم برای اصلاح ابروم شوهرم سرکار بود شیفت بوده دو روز من خورشتم رو پخته بودم مونده بود برنجم وقتی آمدم خونه اومده بود براش تخم مرغ پختم تا بخوره برنجم رو آماده کنم ساعت هنوز ۱۲ونیم بود براش آجیل و اینا هم آوردم یهو شروع کرد سرو صدا کردن منم دهن به دهنش کردم ماهیتابه پرت کرد خورد تو شیشه فر گازم با گلدون خواستگاریم شکست من هیچی نگفتم دیگه شیشه هارو جمع کردم و ناهار براش آوردم
از اینا هست که چیزی خراب کنه زود درست میکنه ها ولی خیلی دلم شکست الان چجور باشم شب عید خیلی کلافه هستم