چند ماهی میشه عقد کردیم. حس میکنم مادر شوهرم خیلی بیشتر از من جاریمو دوس داره و تحویل میگیره. اما من همیشه احترامشو نگه میدارم و به همسرم نمیگم تا کدورتی پیش نیاد. دیروز برادر شوهرم زنگ شوهرم زد هیچ موقع احوال منو نمیگیره از شوهرم اما دیروز دو دفعه شوهرم از برادر شوهرم احوال خانومشو پرسید که حالش خوبه؟ راستش بهم برخورد نه از این بابت که حالشو پرسید از این بابت که کسی احوال منو نپرسید اما اون بازم داشت سوال میکرد. متوجه شد که از چیزی ناراحت شدم اما بازم بهش نگفتم و گفتم دل دردم
من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.
برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس .
نه اصلا و ابدا.. به کی تا حالا به خاطر احوالپرسی یک نفر مداد دادند. ارزش شما و زندگی مشترکتون پیش خودت و همسرت هست. اونو خراب کنی برای یه احوالپرسی الکی که پشتش هم اکثرا فقط ادبه و محبت نیست؟ یه کاری کن اصلا حساس نباشی و این چیزها رو نبینی.
آنچنان زی که بمیری برهی*** نه چنان زی که بمیری برهند
تو یه مورد آره. مثلا برادرشوهرم ج سلام منو هم نمیداد از وقتی زن گرفت. بعد شوهرم یه روز با شوخی و خنده گفت به به زندادش صبحت بخیر حرف زدن. منم شستم گذاشتمش کنار.
نمیدونم ولی خب احوال کسی رو پرسیدن نشون دهنده اینه که طرف واست قابل احترامه وقتی کسی واسه من احترامی قائل نیست اما همسرم واسه زن داداشش احترام قائله آدم بهش برمیخوره
آش برده بودم واسه مادرشوهرم بهش گفتم زنگ زدم بهتون جواب ندادین گفت با جاریت رفته بودیم خونه کسی