درد دل

دختر فلانی میره باغ کار میکنه و واس ۱۰ نفر غذا می پزه و بچه نگهداری میکنه و ...

خب عزیز مننن، من راهم رو از شوهر و کوفت جدا کردمم، من میخوام درس بخونمم، کنکور بدم، نمیخوام مثل بقیه دخترای روستا باشم..😭😭

بله عزیزم منم ۱۷ ساله بودم پدرم مسن بودن فرزند اخر ۵ ام خانواده بودم ،کارش کم درآمد بود حتی توان خرید کفش برا عید رو نداشت سالی یه بار بلوز میخریدم ولی با این حال همیشه بهش افتخار میکنم،موقع ازدواجم تنها جمله ام این بود پدرم برام خیلی با ارزشه تا همسرم به خودش اجازه نده بخاطر شغل پدرم بهش بد نگاه کنه ولی حیف که قدر درس رو ندونستم و تلاشمو نکردم والان افسوس میخورم که تلاش نکردم امیدوارم موفق باشی بازم میگم قدر جواهرات زندگیتو بدون

تو خوب درس بخون شغل خوب داشته باشی و موقعیت خوب اجتماعی داشته باشی میبینی این مردم فقط بلدن حرف بزنن و هرجا به نفعشون باشه میان سراغت ،مطمئن باش دانشگاه که بری هم جواب زحماتتون میبینی هم به تفریحاتی میرسی  ،الان فشار کنکور روته حق داری خسته باشی ولی کم نیار تو دختر قوی هستی،امروز همسن و سالهای تو رو تو پارک دیدم سیگار به دست و سرگرم خوش گذرونی   واقعا نوجوان های الانو میبینم قلبم درد میکنه  من با ازادی مخاف نیستم ولی از اینکه همه چی رو تو خوش گذرونی و گوشی میبینن ناراحت میشم ،تو هم دعا کن دخترای منم هدفشون درس و موفقیت  باشه  ولی چند سال بعد که گذشته نگاه میکنی میبینی چه خوب که از فرصتت استفاده کردی من نمیدونم کی هستی و از کدوم شهر ولی خواهشا کم نیار و موفق شو خوشی های زود گذر تموم میشه 

مردم ماهم در هر صورت حرف میزنن اگه پدرت خوش اخلاقم بود بازم یه حرفی میزدن