دوستان من دو ماه قبل خونه مادر شوهرم دعوت بودم دختر خاله و دختر دایی های شوهرمم بودن بعدش یهو خواهر شوهرم گفت که آره ما رفتیم خونه زهرا (دختر خاله اش) بعد اسم شوهر من گرفت علی(اسم مستعار) نیومده داخل شاید خواهر شوهر زهرا خجالت بکشه یا بد بدونن بعد که اینا رفتن داخل فکر کنم زهرا پرسیده علی چرا نیومده داخل خواهر شوهرم گفته شاید خواهر شوهرت بد بدونن اینا بعد خواهر شوهر زهرا گفته نه اینجا دقیق یادم نیس خواهر شوهر زهرا صداش کرده به خواهر شوهر من(اینم بگم خواهر شوهر زهرا کلا غریبه هستت)
بعد خواهر شوهرم میگه اینقدر به علی احترام گذاشته و براش قلیان آورده قلیان کشیدن خیلییی دردم اومد ولی چون بار اولم بود رفته بودم خونه مادرشوهرم نگفتم به شوهرم که بعدش نگه بار اول اومدی داستان درست کردی ولی هر کار می کنم نمیتونم عضمش کنم می خوام به شوهرم بگم
می خوام ازش درست بپرسم ولی چطور ازش بپرسم میشه کمکم کنی نمیتونم نگم و تو دلم نگه دارم کمکممم کنید
پری شب بهش گفتم کی رفتی خونه زهرا گفت کدوم زهرا گفتم دختر خاله ات گفتم خواهرت گفته قلیان کشیدی با خواهر شوهرش بحث عوض کرد گف صبر کن مهمان داریم و فلان شب ها چشام میبینم قلبم می سوزه