سلام امروز سی فروردین تولد یکسالگی دختر دومم هستش. از دیشب دارم لحظه لحظه اتفاقا سال قبل رو مرور میکنم. اینکه از ساعت حدود دو و نیم سه بود که دل درد پریود داشتم بعد با دوستم چت کردم تا ساعت سه . بهش گفتم احتمالا دیگه فردا زایمان میکنم یه کم تو خونه ورزش کردم تکرار گوزل رو هم دیدم یه دوش هم گرفتم ساعت 4 و نیم گفتم یه کم دراز بکشم صبح با شوهرم بریم بیمارستان. که احساس کردم باید برم دستشویی. متوجه یه لک شدم و خلاصه شوهرم رو بیدار کردم . تا رسیدیم بیمارستان حدود ساعت پنج بود. لباسم رو عوض کردم و شروع کردن به گرفتن نوار قلب دخترم . من دیگه اون لحظه فاصله درد هام کمتر شده بود و گفتم اصلا تحمل این کش رو ندارم که برای نوار قلب دورم بسته بودن و خلاصه بی تابی کردم معاینه کردن و گفتن بچه داره میاد. کیسه آبم پاره شد و منو سریع بردن اتاق زایمان . اونقدر سریع اتفاق افتاد که دکتر خودم به زایمان نرسید و دکتر شیفت بالای سرم بود. برای همه منتظرا دعا کردم که این لحظه ها رو تجربه کنن . خیلی زود زایمان کردم ساعت زو نگاه کردم 5 و چهل و پنج دقیقه بود یه دختر تپل مو مشکی با چشمای ژاپنی گذاشتن تو بغلم. ان شاالله همه خانمهای باردار به سلامتی و آرامش بچه های نازشو رو تو بغل بگیرند و خدا به همه منتظرا کمک کنه و بهشون این هدیه رو بده
نیلوفر جان حرکات چرخش کمر به صورت یه دایره بزرگ. و ایستادن توی راهرو و تکیه به دیوار و دستت رو به د بگی وار مقابل قرار میدی و با باسن روی دیوار دایره بزرگ میکشی.
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
آره من کلا تو بارداری خیلی ادا دارم ویار وحشتناک دردای پریودی (دلدردای شدید) جوری که شبا از خواب میپرم از درد ولی چه میشه کرد تحمل میکنم خود کرده را تدبیر نیست
به ذره گر نظر لطف بو تُراب کند.....به آسمان رَوَد و کار آفتاب کند....