من نمیگم شوهرم میگه
توقعتون رو از دیگران کم کنین خودتون زندگی بهتری خواهید داشت
گاهی همین دیگران سلامتی مون رو به خطر میندازن
همینه دیگه. من که تو یه خونه زندگی میکنیم یه روزایی بعد زایمان واقعا گرسنه بودم و شام و ناهار نداشتم. یه بارم یه بشقاب غذا نفرستادن برام. تازه میومد به بهانه دیدن بچه توقع داشت شام همشونو دعوت کنم
آره خانوم گل دوتا دختراش جاش گذاشتن رفتن یکیشون تهران یکی ایتالیا پارسال عمل کرد نیومدن هنوز مجردن تازه
شنیدی دل ب دل راه داره؟؟ بیخوده...آدم نیست...خب شایداونم همین حسو ب توداره تیپش و...هم ب خودس ربط داره علاوه براینکه متوقعی خیلی هم بدراجع ب دیگران حرف میزنی
چون مانترا گفته توقع نداره میگید یه زن ٣٦ ساله با دو بچههه؟ عجبا
سلنا دقیقا یکساله دیگه شاغل نیستم اولین بارداریمه ولی من هم تا الان وزن کم کردم بجای اضافه شدن ولی ابدا روحیم طوری نیست که توقع کار یا آشپزی یا غذا از کسی جز همسرم داشته باشم. ناراحتم نمیشم اگه جای استارتر بودم
ماچون خودمون اینجوری هستیم توقع داریم ما محبتمون به هم خیلی زیاده برعکس اونا
ذهنتو درگیر نکن
ماها ک حامله ایم حساس شدیم
این وسط هر کی هر کاری کنه سر شوهرمون خالی میکنیم.
مادرشوهرتم بی وجدانی کرده میتونسته واست آش بفرسته اما خودت میتونی خودتو ب صرف ی ناهار یا شام خوشمزه دعوت کنی و حسابی از دل خودت دربیاری.
والا منم عاشق آش رشنه ام ولی واقعا خجالت کشیدم ب مادرشوهرم بگم گفتم شاید نتونه درس کنه خودم قراره درس کنم و خودمو حسابی مهمون کنم
ماها ک حامله ایم حساس شدیم
این وسط هر کی هر کاری کنه سر شوهرمون خالی میکنیم.
مادرشوهرتم بی وجدانی کرده میتونسته واست آش بفرسته اما خودت میتونی خودتو ب صرف ی ناهار یا شام خوشمزه دعوت کنی و حسابی از دل خودت دربیاری.
والا منم عاشق آش رشنه ام ولی واقعا خجالت کشیدم ب مادرشوهرم بگم گفتم شاید نتونه درس کنه خودم قراره درس کنم و خودمو حسابی مهمون کنم
حس کردم توقعت زیاده . منم واسم مهم نیست من وقتی تو سخت ترین شرایط بیماری بودم کسی نگفت خرت به چند من؟!ویار بغل این چیزا بچه بازیهفقط از کسی توقع نداشته باشیم راحت زندگی میکنیم.
سایه من گفتم از نظراته ایشون تو تاپیکهای مختلف این برداشت رو داشتم نظراتشون برام جالبه ولی اصلا نمیفهمم برداشت شما از حرفهای من چی بوده که گفتید عجبا عزیزم ناسزا که نگفتم خیلی برخوردها تو نی نی سایت جالبه
مانترا 👍🏼
فالی من چی میگه خونه ما طبقه دوم خونه مادر شوهرم هست من سه ماه باردارم ویار شدید دارم حالت استفراغ... تقریبا زیاد میرم زیر سرم... یک بارذمعدم خونریزی کرد... مادر شوهر بنده نه تنها این مدت یک بار واسم غذا نیاورد تازه یک احوال خشک و خالی ازم نگرفت تازه اوایل بارداری ام طلبکار بوووود هیچی نگین دلممم دود اورد
فالی اصلا بحث محبت نیست محبت یعنی با دادن غذا خوشحال بشی ولی وقتی با نفرستادن غذا ناراحت میشی اسمش توقع هست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
