خیلی وقته حالم بده.روحی بدتر از جسمی.ساعت سه شب از خواب می پرم نگرانی و فکرو خیالای بد میاد سراغم.شوهرم خیلییی بددهن و عصبیه.دائم در حال توهین به منه.وقتایی که خونست اخم از صورتش برنمیداره.پسر دو و نیم ساله م ماشالله شیطونه و لجباز و بغلی.کمر و گردن برام نمیذاره.ظرفامم باید بچه بغل بشورم.بذارم زمین جیغ میزنه باباش سرش دادای بدی میزنه.دوستی ام ندارم.هیچی.زمان دانشگاه داشتم.ولی درسم تموم شد همشون غیب شدن.فقط واسه تقلب و نمره منو میخواستن.خیلی تنهاو افسرده م.دنیارم بهم بدن نمیتونم بخنندم.دلم مرگ میخواد اما به خاطر پسرم و گربه معلولی که تو انباری خونمونه و به من احتیاج دارن باید زنده باشم.دلم میخواد حالم خوب بشه اما وقت باشگاه و کلاس رفتن ندارم.نقاشی و موسیقی بلدم اما از ترس خرابکاری پسرم همه رو قایم کردم و جرات استفاده ندارم.فقط پسرمو میذارم کالسکه، میبرم پارک یا تو خیابون میگردیم، حتی راه میرمم اشک از چشمام میاد .مامانمم سنش بالاس .مریض احواله.اول خیلی پسرمو دوست داشت ،اما چند وقتیه انگار دلش نمیخواد برم خونش.منم چند بار گفتم بیا خونم بچه رو نگه دار من برم یه آزمایش بدم ،بهانه اورد نیومد.حس بی کسی و غم عجیبی دارم.دنیا برام تموم شده اما زنده ام.از قرص خوردنم میترسم.چند سال پیش روانپزشک رفتم ،دوتا قرص ضد افسردگی داد که یکیش خیلی خواب اور بود ،اون یکی ام حافظه بلند مدتمو کلا نابود کرد. کسی مثل من بوده؟ چیکار کنم حالم بهتر شه؟
شوهرم پدر وحشی و بداخلاقی داشته .من عروسشون شدم ،فوت کرده بود.ندیده بودمش.از من قایم کرد .خودمم پدرم ...
اوه قضیه پیچیده شد که.بایه مشاور مشورت کن ببین چی میگه بهت.مشاوره با یه روانشناس خیلی میتونه بهت کمک کنه.هم آروم میشی هم راه حل پیش پات میزاره.روانپزشک نه همش دارو میده.مشاوره آنلاین و اینترنتی همه جا هست حتی نینی سایت هم داره.الان ما خانمهای نینی سایتی هم جز دلداری دادن کار دیگه ای از دستمون برنمیاد که.انشالله زندگی بزودی روی خوشش رو بتو نشون بده عزیزم.دنبال راه حل باش.نه اینکه خودت رو با قرص و ..داغون کنی.تو حق داری زندگی خوبی داشته باشی
شوهرم پدر وحشی و بداخلاقی داشته .من عروسشون شدم ،فوت کرده بود.ندیده بودمش.از من قایم کرد .خودمم پدرم ...
چرا نمیتونی عزیزم خدا پدر تو رحمت کنه دیگه مادرت که تنهای، بعدم به بی حوصلگی مادرت اهمیت نده برو اونجا حتما، بچت هم سعی کن با تلویزیون چیزی سرگرم کنی پسر منم خیلی بغلی بود انقذ تلویزیون اسال بازی دادم دستش بعدم خودم دیگه بهش نچسپیدم خوب شد قبلش خیلی بهش میچسپیدم الان ازاد گذاشتمش، برای شوهرتم باهاش حرف بزن یه دکتر برین
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
خودت باعث افتخاری دختر قوی وقتی خوندم که نوشتی واسه پسرت و گربه ی معلولی که داری نمیخوای بمیر ...
شمام حیونا رو دوست داری؟ من عاشق غذا دادن بهشونم.پول مانتو و کفش و لباسمو میدم غذا خشک میخرم ،صبح به صبح پسرمو میذارم تو کالسکه میریم گربه های گرسنه رو غذا میدیم.تنها چیزی که بهم ارامش میده اینه
چرا نمیتونی عزیزم خدا پدر تو رحمت کنه دیگه مادرت که تنهای، بعدم به بی حوصلگی مادرت اهمیت نده برو اون ...
دوست دارم برم.میرم اونجا مامانم همش با پسرم بازی میکنه ولی انگار از من خوشش نمیاد. پسرم شیطونه اما با ادبه. اونجا زیاد اذیتشون نمیکنه.نیم ساعت با ماشین راهه اما میگم بیام ،اصلا خوشحال نمیشه.میگه چه حوصله ای داری میخوای بلند شی پول خرج کنی بیای اینجا.به خودشم میگم ماشین بگیرم برات پولشو خودم بدم بیا اینجا ،بهانه میاره که از صبح پاهام درد میکنه و خونه هیچکس نیست خالی میمونه و فلان
راستی رفتار خودت با شوهرت چجوریه.ارومی یا تو هم عصبی میشی یا بی محلی میکنی کدوم؟
من اول به روی خودم نیاوردم دیدم بدتر میکنه ،الان جوابشو میدم هر چند بازم بدتر میکنه.براش فرق نمیکنه.انقدر عقده تو وجودشه فقط میخواد خودشو سر من خالی میکنه.بهش میگم یه لبخند بهم بزنی میمیری ،میگه ما خانوادگی به زن جماعت رو نمیدیم.حتی به مادر و خواهراشم میپره و اخم میکنه.ولی پدرشم همین بوده.ولی اونا همش قربون صدقش میرن و هواشو دارن.تک پسره.لوسش کردن .ولی من نمیتونم مثل اونا باشم.همش دعا میکنم بمیره راحت شم
من اول به روی خودم نیاوردم دیدم بدتر میکنه ،الان جوابشو میدم هر چند بازم بدتر میکنه.براش فرق نمیکنه. ...
دعای منفی برای کسی نکن.اینطور که مشخصه اون هم زندگی بهتر از تو نداشته یه بابای عصبی و کج خلق دیگه خودت درک میکنی.چه خوب میشد باهم بشینید درد دل کنید صمیمی بشید.محبتی که باید از تو بگیره مادرو خواهرش دارن بهش میدن کاش میشد از مادرخواهرش اینقد دور بشی که سالی یکبار ببینیشون