گفت مستاجریم
بعد من تو اتاق بودم داشتم دنبال لباس میگشتم بین لباسای خواهرم
خواهر منگلم درو براشون باز کرد ریختن داخل
با ی زنه و دخترش بود ماکسی زرد پوشیده بود
اخه مگه ما مستاجر داریم منگگگلللللعل
بعد زبونش گرفته بود نمیتونست درست حرف بزنه
اصلا مهلت ندادن همینکه در رو باز کرد ریختن داخل بدون هیچ اجازه ای
خیلی بی فرهنگن
سوار ماشین شارژی برادرم شده بودن و میپریدن
بعد خواهرش میگفت فروختنی نیست؟
بهش گفتم نه مگه خونمون رو حراج گذاش
همه جای خونه بدون اجازه سرک کشیدن
میدیدن من تو اتاق دارم با خواهرم دعوا میکنم ک چرا غریبه راه داده تو خونه بازم عین خیالشون نبود
به شدت بی فرهنگ بودن
بعد اصرار هم داشت ک بالا رو هم ببینیم
خواهرم هی میگفت کلیدش نیست
بعد من میخواستم حرف بزنم خواهرم وسط حرفم میپرید
زنه گیر داده بود که الا و بلا باید بالا رو ببنیم
بعد عصبانی شدم بهش گفتم نمیشه وسایلم رو زمینه دوست ندارم غریبه ببینه نقشه بالا هم مثل پایینه هیچ فرقی ندارن اینجا رو خو دیگه کامل دیدی
خلاصه بدون هیچ هماهنگی اومده بودن در حیاط خلوت رو باز کردن عین خیالشون نبود ک لوله پوکیده