میدونین خدایی اصلا تو فاز اینجور چیزا نبودم درواقع اصلا بهش فکر نمیکردم ۲۰سالمه
ودانشجو
از وقتی اینو دیدم دیگه هیچ پسری به چشمم نمیاد عجیب برام مهر داره ...دارم دیوونه میشم ..به هربهونه ای میرم مغازشون ...وقتی میبینمش تا چند روز حالم خوبه ولی وقتی نمیبینمش گرفته م ...اولین بار رفتم بازم توجهی نداشتم تا اینک کم کم فهمیدم دلم گیره ...منی که اصلا به اینجور چیزا توجهی نمیکردم و حتی اعتقاد نداشتم دلم رفت بدجوریم رفت ....اونقدر میرفتم مغازشون تا ببینمش...تاااینکه به پیشنهاد دوستام گفتن اونقدر حالت بده بهش نگاه کن تو چشماش
دیشب که رفتم مغازشون وقتی خریدمو کردم گف چه عجب چیزی که میخواستی و پیدا کردی راحت البته دفعهای قبل برااای اینکه بااین حرف بزنم میگفتم پیدا نمیکنم ...بعد گفتم دفعه قبلم پیدا کردم فقط مارکشو یادم رفته بود ...گفتم ناراحت نشی ازحرفم که دفعه قبل گفتم برام پیدا نکردی گف نه بابا دیوونه مگه بابچه طرفی ...چون تو خودت زود ناراحت میشی فکرکردی منم ناراحت شدم .....گفتم ازت حس خوبی میگیرم که اینو گفتم
خریدمو کردم و اومدم بیرون ولی دلم طاقت نیوورد مخصوصا که تنها بودددد دوباره برگشتم گفتم چیزی دیگه میخواستم یادم رفته بخرم .گفت تو هروقت منو میبینی فکرکنم یادت میره نه .ووواقعغ هم همینجوریه فقط بخاطر این میرم ولی گفتم نه ازبس عجله دارم و همش استرس دیر نشدن ....گفت چند سالته و.....
بعد پرسید چی میخونی و فلان ....اومدم که برم بیرون دوستم دوباره مجبورم کرد گفت بروبرای منم فلان چیزو بگیر ...البته میدونست من عاشق این پسره هم میخواست بیشتر جلو چشمش برم ....بعد وقتی وارد شدم گفت توکه اومدی باخنده البته .....بنظرتون اونم یه حسی داره بانه