اگه فک میکنین طولانیه کامنت نذارین. نخونده لطفا ترک کنین تاپیک رو. مرسی.من با یه دانشجوی دکتری ازدواج کردم.ما از اول بهم قول دادیم که خونواده ها رو از لحاظ مالی اذیت نکنیم. و توقعی ازشون نداشته باشیم. همسرم خیلی مرد خوبیه. الان هم خودش کارگاه داره ولی چون اوایلشه خیلی مشغله داره و گذرانمون از نظر مالی اصلا خوب نیس. دیشب حلقه ازدواجش رو فروخت. الان حدودا ۷ سال از زندگی مشترکمون میگذره. خونواده همسرم طلا برام نخریدن. عروسی نگرفتن.(چون من میدونستم اونا برام نمیخرن و گردن شوهرم میفته، گفتم نمیخواد و بابام به مادر شوهرم گفت که نمیخواد خودتونو اذیت کنین و طلا نخرین)کادوی عروسی پارسال یه میلیون دادن. پدر و مادرش هر کدوم. از طرفی خونواده من وسایل بزرگ جهیزیه ام رو با وام ازدواج خریدن. هم خونواده من هم خونواده همسرم خیلی وضعیت مالی خوبی ندارن. یه ماه پیش مادر همسرم بهم زنگ زد و بین حرفاش گفت میدونی چرا پسرم کم میاره از نظر مالی؟چون دارین وسیله برای خونه میخرین. اگه پدر مادرت جهیزیه میدادن اینطوری نمیشد. ما یه وام برداشتیم و فقط باهاش اجاق گاز خریدیم و پرده برای سالن. خونه مون خالی خالیه😔من دهنم باز موند اینو شنیدم. مدتها طول کشید تا بتونم کنار بیام. همه جور حرفی میزنه. ولی من نادیده میگیرم. ولی میخوام بدونم شما حق رو به کی میدین؟حرفش درست بود؟در حالی که تا الانش به اندازه ۵ میلیون هم برام خرج نکردن