خب و اما پایان مهمان داری شد و مهمونا رفتن و من اومدم بخونمتون 😉
یه گزارش کوچلو بدم براتون 👌
از اونجایی که از اول خرداد بودجه رو برای روزی دویست تومن گذاشتم ...چند روز اول خرداد رو به نحو احسن خوب گزروندم 😉و اگه خرج نمیشد از نواقص خونه میگرفتم 👌مثلا ییه روز که بدون خرج بودم ...پولشو دادم به همون اندازه پنیر گرفتم و خیالم دو هفته ای راحت که دارم
یه بار مثلا خرجم شده ۱۵۰تومن پنجاه تومن مونده بود از بودجه ام دادم به همون قدر هویج
اینجا هویج شده کیلویی ۳۰تومن 🤦😮
خلاصه با همون دویست تومن ریز ریز ...یه کارایی کردم برای کابینت و فریزر 👌
و اما بعد چند روز مدیریت خوب ...مهمون داری شروع شد 😊
از روز پنج شنبه مهمان دارم 🥰
پنج شنبه زهرا و حسین آقا اومدن
جمعه ناهار دوستام با دختراش اومده بودن
شنبه رو استراحت خوردم 😉 امروز هم مادر همسرم اومدن
تا جای ممکن سعی کردم خرجم کم باشه ..
ولی سخت بود 👌
یه مرغ میشد مثلا ۲۳۰تومن
تا جای ممکن از مایحتاج خونه گزروندم که خرج اضافه نداشته باشم 👌
شنبه رو دیگه گفتم بدون خرج میشم که بیاد جاشو پر کنه ...و موفق تر هم بودم 😊
عصر امروز مادر همسرم زنگ زد که هستین مادر میخواستیم بیاییم ؟
گفتم هستیم مادر جان قدمتون رو چشمام بیایین ♥️
گفت خودم میام ...پدرت هم شب میاد 😉
گفتم باشه بیایین منتظرتونم ❤️
فهمیدم که زودی میان 😉
زود بلند شدم ...خونه امون مثل همیشه ترو تمیز بود 😍
زود رفتم رو قسمت یادداشت گوشی
گفتم چی بذارم چی نذارم ؟چی نیازم ؟
اول گفتم قرمه سبزی بذارم 👌
ادامه👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻