دوستان شب با مامان و بابام صحبت کردم اولش اصلا نمیدونستم چجوری باید بگم برای همین از یه جای خیلی بی ربط شروع کردم گفتم بابا یادته میگفتی یه دختر عموی ناتنی داری باهاش قطع ارتباط کردین
دوستان _ منم + بابام × مامانمه
_خب؟
+چیشد که قطع ارتباط کردین
_ اون شوهرش فوت شد یه پسر کوچیک ترم داشت که همبازی تو بود وقتی خیلی کوچیک بودی اما خوب زن درستی نبود منم دوست نداشتم دیگه با هم رفت و آمدی داشته باشیم خونشون هم بهمون نزدیک بود ولی احتمالا گزاشتن رفتن حالا چی شده این برات مهم شده؟
_ آخه مادربزرگ میگفت هیچ کس و کاری نداشتین هیچ وقت هم از این دختر عمویی ک میگین حرف نزده برام
_ شاید نپرسیدی اونم یادش رفته حتی عکسشم تو آلبوم داشتیم
+ خوب الان میتونین عکسشو بهم نشون بدین
× نمدونم کجاست آلبوم ولی خیلی زن خوشگلی بود و کلا شبیه همین خونواده پدریت بود
_ چیشده همش از اون سوال میپرسی
+ یه نفر بهم پیام میده میگه تو بچه پدر و مادرت نیستی آدرس یه جایی تو تبریز و فرستاده عکس یه زنه رو که خیلی شبیه منه فرستاده میگه مادر واقعیت اینه گفتم شاید ربطی به اونا داشته باشه
_ این حرفا چیه میگی تو بچه منو مادرتی مطمئن باش اگه نبودی تا الان مشخص شده بود برو شناسنامت و ببین المثنی هم نیست تاریخ تولد نام پدر نام مادر همه چیو نوشته تو که همه اینا رو دیدی
+ من خیال نمیبافم حالا واسین عکس و پیاماشو نشون بدم بعدشم رفتم تو تلگرامم متاسفانه ناشناس عکسه رو کلا پاک کرده بود و جالبه من یه بار زدم رو عکس ک سیو بشه ولی تو گالریم سیو نبود تازه تا همین دیروز عکسه بود ولی حالا نبود بابام پیاما رو دید
_ پس عکس کو
+ نمدونم تا همین دیروز همینجا بود واسا گالری رو نگاه کنم اما نبود
_ احتمالا از دوستاته خواسته باهات شوخی کنه یا سر کارت بزاره تو بچه مایی این حرفا چیه میزنی برو از عموت بپرس از دخترعموی بزرگترت بپرس از دایی هات مادربزرگت بپرس همه وقتی به دنیا اومدی و نوزاد بودی دیدنت
× شایدم همین ناهید ( اسم مستعار دختر عموی ناتنی بابام) میخواد اذیتش کنه
+ چرا اذیتم کنه؟
×نمیدونم شاید ناراحتی چیزی داره ولی این حرفا همشون دروغن معلوم نیست کیه میخواد مغزت و با این حرفا بخوره بعدشم بکشونتت تبریز حالا بابات شمارشو میبره ببینه مال کیه ناشناس هم بلاک کن حواست به درست باشه
بعدشم بابام شمارشو ازم گرفت قرار شد ببینه ک کیه
ولی هنوز واسم عجیبه آخه واکنششون به نظر خودم عادی نبود مخصوصا مامانم که یه ذره سر بسته صحبت میکرد!!! مثلا اینکه شاید ناحید میخواد اذیتت کنه خوب مگه چیکارش کردن که بخواد منو اذیت کنه؟ مطمئنم چیزی هست یکم هم انگار ترسیده بودم مامانم حساس شده همش میاد اتاقم میگه چیکار داری میکنی تو گوشی !