صبحی خالم اومد خونمون هیچ کس نبود
دیگه قشنگ تعریف پسرشو کرد یکمم مال و ثروتش کشید به رخمون
بعدم گفت هرچی دارم میدم به عروسم
و در آخر گفت میخوام تو عروسم شی
عاقا منم قشنگ منطقی باهاش صحبت کردم خاله جان
برای زندگی مشترک باید طرزفکرا بهم بخوره تا زندگی دوام داشته باشه
من یه آدم معتقد میخوام پسرت خیلی هم خوبه ولی ما روحیاتمون بهم نمیخوره
بعداز ظهری خالم به مامانم گفته پسرم گفته برو بهش بگو همونجا بشین علف زیر پات سبز شه همچین کسی پیدا نمیشه همونجا میمونی🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣