سلام دوستان میخوام خاطره زایمان دومم رو براتون تعریف کنم الان۴روزه زایمان کردم
مبارک باشه
مبارک باشه قدم نورسیده
رژیم گرفته بودم وکلی لاغرشده بودم که یهو فهمیدم باردارشدم وتوی بارداری با وجود اینکه خیلی سعی کردم رعایت کنم از وزن ۸۰کیلو تا اخرای بارداری به ۱۰۸کیلو رسیدم خیلی سنگین شده بودم و بخاطر دخترم که کوچیک بود نمیتونستم پیاده روی برم
بزار ولی چ حوصله ای داری الان باید برا ی ذره خواب له له بزنی منکه تا یه ماه پاچه همرو میگرفتم
گذاشتی لایکم کن
از هفته ۳۳ورزش های لگنی رو شروع کردم اونم در حد خیلی کم و هفته ۳۸تازه شروع به پیاده روی کردم که به دلیل وزن بالا پاهام و زیر دلم به. شدت درد میگرفت استرس زایمان دیوونم کرده بود چون میگفتن کسایی که وزنشون بالاست نمیتونن طبیعی زایمان کنن و از سزارین هم میترسیدم
درنهایت تصمیم گرفتم برم یه بیمارستان دولتی که شوهرم اشنا داشت سزارین بشم شنبه بود و قرار بود دوشنبه برم پیش دکتر واسه سزارین
قدم نو رسیده مبارکااااا عزیزم تا جاییی که میتونی استراحت کن😍✨
عصر بود که شوهرم اومد گفت بیارابطه داشته باشیم که بعدش کیسه ابم سوراخ شد ولی هیچ دردی نداشتم رفتیم خونه مامانم تاساعت ۱۰بعدش شوهرم جایی کارداشت ومنو رسوند خونه و رفت منم گفتم بذار خونه رو تمیز کنم شروع کردم تمیز کردن خونه و داشتم جاروبرقی میکشیدم که یهو کیسه ابم کامل پاره شد واب شدید میریخت اینجا ساعت۱۲شب بود و یکباره درد شدید منو گرفت رفتم تو حموم و اب گرم گرفتم رو کمرم و زنگ زدم شوهرم گفتم زود بیا خونه شوهرمم سر حوصله نیم ساعت بعد اومد
خوب؟
یا خداا خببب بعدش چیشددد
منم تو این فاصله زنگ زدم ماما خصوصیم گفتم دارم میرم بیمارستان بیا شوهرم که اومد فقط فحشش میدادم میگفتم من میخواستم برم سزارین تقصیر تو بود که کیسه ابم ترکید گفتم هرچقد پول خواستن بده فقط سزارینم کنن فکر میکردم خیلی مونده به زایمانم وقراره چندساعت درد بکشم اخه واسه بچه اولم ۵ساعت درد کشیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
