دلم نمیاد بچم دعوا ببینه اکثرا میزارم میرم از خونه
شوهرم اوایل تو کارهایی بچم خیلی کمک میکرد مادرش دید داد زد سرش گفت تو نکن برو کار تو نیست به منم گفتم چرا به پسرم کار بچه میدی حالا هیچکار نمیکردا گاهی نگهش میبداشت منم غذا بخورم دیگه شوهرم جلوی اونا کاری نمیکنه خونه ام کمک نمیکنه کمتر کرده کمکهاش