بچه ها خداوکیلی اگر میخوایین اذیت کنید و مسخره کنید نیایید
من نیاز به درد و دل دارم
خودمم بعدش تاپیکو قفل میکنم
میخواستم راجب شوهرم بگم....
راستش من با یکی ازدواج کردم که انگار نور تمامه انقدر با خداست انقدر که به خدا و اهل و بیت نزدیکه حد نداره
نمازای اول وقت
نماز شب
هرشب گریه واسه امام حسین و امام زمان
اصلا ذکر خدا از لبش نمیوفته
یه تسبیح داره هدیه دوستشه که شهید شده همش اون دستشه
حس میکنم پیشم نمیمونه رفتنیه
بزار اینجور بگم شهید میشه🥺
میترسم از نبودنش
میترسم از اینکه بره
وقتی میره سر کارش(شهر دیگس)من میمیرم و زنده میشم
زمانی که داعش اومده بود سوریه رفته و مدافع حرمه حتی تا دم شهادتم رفته اما....
واسم دعا کنید موقعی هم که اومد خواستگاری همه ی شرایطشو گفت و من با جون و دل قبول کردم
فکر نمیکردم زندگی با یه مرد واقعا خدایی انقدر سخت باشه
گاهی وقتا من حسودیم میشه انقدر که قشنگ میتونه ارتباط میگیره
یه اتاق تو خونمونه اونجا نماز شب میخونه اون موقع هایی که نیست میرم تو اتاقش بوی یه عطر خاصی میاد یه عطر عجیب انگار هیچ جا بوشو نشنیدم....
من بدون اون میمیرم
مطمئنم که پر میکشه و میره😭😭😭