من فاطمه هستم ۱۷سالمه
با رلم رابطه داشتم ب تازگی فهمیدم حاملم رلم بهم گفت هر تصمیمی بگیرم پشتمه میاد و با خانوادم حرف میزنه من ترسیدم و مخالفت کردم
روز ها پیش هم بودیم خیلی بچه دوس نداشت ولی برنامه واسه بچه ریخته بود حتی واسه اسمش
خیلی شاد بودیم
تا اینکه مامانم فهمید
بخاطر کتکایی ک خوردم بچم سقط شد خیلی داغونم
سیمکارتمو شکوندن
نمیتونم با رلم حرف بزنم
نمیدونم چیکار کنم
من حتی نتونستم مراقب بچم باشم
خانوادم نمیزارن برم مدرسه یا باشگاه دوبار اقدام ب خودکشی کردم ولی براشون من نبوده
خیلی خستم