مادرمو نفرین کردم چیکار کنم نگیره؟

عجب مادری

مادرت ابرو بره

مامان منم بهمون فحش میداد ولی یواش تا کسی صداشو نشنوه حتی جلوی بابامم فحش نمیداد

بهشون بگو بخاطر شما خواستگار ندارم همه شمار میشناسن جلو نمیان

بازم اونقدر بچه نیست که متوجه نشه این توهینا بی‌احترامیه

خب دیگه تمرکزتو بذار رو همین اصلا به این حرفا اهمیت نده یه گوشت در باشه یکی دروازه

منم بخاطر همین ناراحتم ولی اگه چیزی بگم میگن دنبال حرفم 

تو روستایی؟میدونم محیط روستا چطوریه،کارت سخته ولی میتونی شرایطو تغییر بدی،شدنیه،یه دختر تو روستای ما بود شرایط مشابه تورو داشت،کلی هم بیخود پشت سرش حرف میزدن،ولی اهمیت نمیداد و کار خودشو میکرد،الانم تو یکی از بیمارستانای تهران پرستاره،حالا همونایی که پشت سرش حرف میزدن تحسینش میکنن،باید بجنگی،اهمیت ندی و کار خودتو بکنی،اگه پدرت مانعت میشه کوتاه نیا،درمقابل پدرت،مادرت،برادرت وهرکسی که تحقیرت میکنه کوتاه نیا،اگه دوجا رفتی واسه کار و به قول خودت دختر خوشگل میخواستن و ردت کردن تو ده جای دیگه برو،باید بدویی عزیزدلم،ولی تسلیم نشو

درکت میکنم شاید شوهرت همون لحظه دعواش کنه بد نباشه

متاسفانه خانواده خیلی مهمه برا ازدواج ،الان بیشتر ازدواج ها ب این صورت هست ک پسر ودختر باهم آشنا میشن بعد ازدواج و...اما شما درس خوندین خیلی خوب درک میکنید شرایط جامعه رو ،،سعی کن رو اعتماد بنفس وعزت نفس خودت کار کنی ،باشگاه برو.کلاس هنری برو حالا هر شاخه ای ک علاقه دارین،مستقل بشین از لحاظ مالی ،خیلی کمک کننده اس بهتون ...شما هنوز خیلی فرصت دارین البته فرهنگ منطقه رو درک میکنم ولی شما باید تغییر  بدین این فرهنگ وتابو اشتباه  رو....منم کاش مستقل میشدم بعد ازدواج میکردم.یا لااقل یکی راهنماییم می‌کرد...لعنت ب اجبار.