حالا دیشب از هشت تا ده با ماشین من دور زدیم البته که خواهرم هیچوقت اهل حساب کردنم نیست حالا هیچی
رسیدبیم خونه، کله پاچه بود تو یخچال اونارو خورد بعد یهو جو گیرشد ابگوشت بذاره برای فردای من... بعد ظرفم چندتیکع شست
حالا عادتش اینه خیلی کثیف میکنه و منم حساسم از بخت بد...
بعد اشپزیش میخاست برامن مژه بذاره داشت اماده میکرد من تازه بلند شدم دیدم اشپزخونه رو بهم ریخته و لباساشم پهن کرده رو صندلیا
غر زنان داشتم جم میکردم یهو بهش برخورد و مژه نذاشت برام
خلاصه چون صمیمیم رفع کدورت شد
امروز عصر باز اومد که مژه بذاره برام گفتم دوتا یه بار مصرف ازمامان بگیر بیار وقتی اومد گفتم از اون مدل یه بار مصرفامیخاستم و داشتم حرف میزدم گفت باز شروع کردی و طلبکار شد من واقعا ناراحت شدم و گفتم مگه چی گفتم باحالت قهر رفت که بره منم ک دیگه از این اخلاق گندش بهم ریختم جیغ زدم گمشو بیرون دیگه اسمم منم نیار
حالا مقصرکیه