یکی داشتم بسه م بود به اندازه ده تا اذیتم کرد میخواستم سقط کنم شوهرم نزاشت الان دنیا اومده و نمیخوامش نگید ناشکری بخدا نیستم خسته م اولی و تنها بزرگ کردم دومی هم همین میشه قلبم شکسته یکی من برگردونه عقب
منم از این میترسم پشیمون بشم برا دومی
چی بگم🥲❤️🩹
بچه همینه
توروخدا اینطوری نگو
الان من امروز اینقده واسه بچه م گریه کردم
چشمام داره کور میشه
کار هر روزمه
درکت میکنم
من فعلا همون اولی رو دارم ۶ ماهشه و تنها دارم بزرگش میکنم
خیلی فشار میاد ب آدم ولی بیشتر از جونم دوسش دارم
اونم همچین مامانی نمی خواد
ایکاش شوهرم اجازه میداد میدادمش به کسی که نداره خوشگله مثل دسته گله بوره سفیده نازه ولی من توان ندارم از شوهرم عصبانی ام که نزاشت برم سقط کنم
شاید افسردگی زایمان گرفتی
افسردگی گرفتی
کاش از شوهرت بخوای یه کمکی در حد روزی دوساعت هم خوبه بگیره برات
چند سالشه اولی
دختر منم دو سالشه خیلی اذیت میکنه همش میخواد با یه نفر بازی کنه ولی من میخوام امسال دوباره حامله بشم یکی دیگه بیارم که اولی از تنهایی دربیاد کمتر اذیت کنه. بچه ها گناه دارن تنهان. خود من تا ۷ سالگی تنها بودم اصلا خوب نیس
عزیزم حالا که دیگه آوردی سختیش هم به جون بخر ناشکر نباش خیلیا الان تو صف وانتظارن خیلیا الان تو بیمارستانا درگیر دوا درمونن..دیگ خدا بهت هدیه رو داده کاری که نمیشه کرد باید به این باور برسی که در قبالشون مسئولیت داری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
