پسر خاله من حدوا 5 ساله ازدواج کرده با یه خانومی زودی بچه دار میشن مثل خودمن خدا بهشون دوقلو میده
پسر خاله من قبل ازدواج با یه مقدار پول کار میکرده یعنی سرمایش بوده درامدشم رو یک ملیون و دویست تا پونصد بوده که میره خواستگاری ولی پولشو میبرن الانم یه کارمند معمولی هستش
ولی موضوع اینه که خانومش از وقتی زن ایشون شده خیلی ناسازکاره
از وقتی بچهاشون به دنیا اومده بدترم شده
مثلا همش جیغ داد هوار میکنه
صداش میره بالا
همش با خاله من سر بچه ها شدعوا می کنه
کوچیک و بزرگ نمیشناسه جواب همه رو میده
ابرو شوهرشو جلوی همه برده
همش میگه به این اون شوهرم پول نداره
تمام همسایه هاشون از دست جیغ ای زنه اعصابشون خرابه حتی به شوهره تزکر میدن اونم میره بچه ها رو با حقوق کمی که داره میزاره مهد
تازه خالم یگفت انگار رابطه هم ندارن هر چند وقت اونم به زور شوهره
خالم می گفت که حمید فقط به خاطر بچه ها داره زندگی میکنه با زنه
ولی داره طاقتش تموم میشه
به نظرتون با همچین خانومی چه جوری باید رفتار کرد؟
بگین تا به خالم بگم
دنیا رو سخت بگیری دنیا برات سخت میشه