يه كارگر داره كه خيلي باهاش صميميه از اول خيلي بهش محبت داره عاطفي مالي همه چي بعد يه سال زنش دعوت كرده بود شام رفتيم ديشب ديدم زنش از جيك و پوك زندگي مالي ما خريدامون همه چي خبر داره. كلي حرف مشترك سه نفري دارن باهم ميزنن كه من روحمم خبر نداره نگو زنش تقريبا هرروز مياد ميشينه چند ساعتي مغازه.
منم عين اسكلا از هيچي خبر ندارم فقط نگاشون ميكردم دنيا رو سرم اورار شده چشم رو هم نذاشتم😭😭😭😭