تو برنامه زندگی پس از زندگی شون:
آقای مجری نمیدونین اونجا چی دیدم ، همه چیز رنگ های مختلف داشت. ما تو این رحم فقط رنگ سیاه رو داریم ولی اونجا رنگایی بود که اصلا اسم نمیتونستم روش بذارم
آقای مجری ما اینجا غذامون خونِ و گاهی مایع آمینوتیک
ولی ولی اونجا ی عطر و بویی از غذاها میومد، انواع غذا انواع نوشیدنی... تازه ی چیز داشتن به اسم میوه که من هر چی راجعبش توصیف کنم امکان نداره بتونین تصور کنین
اونجا نور داشت، نه این نور کدری که هرازچندگاهی پدیدار میشه، نه اونجا نور نور بود
آقای مجری اونجا ی همراه داشتم تمام مدت پیشم بود، بی نهایت منو دوست داشت، هررررچی میخواستم برام فراهم میکرد
الان دیگه از مرگ نمیترسم فقط منتظرم زودتر برم اونجا