من خودم توی سالن کامل اماده شدم لاک قرمز برام زدن لباسمو تنم کردن نگو ازین لاکایی بوده ک دیر خشک میشن پاشدم برم جلو ایینه همینطور ک اومدم دامنمو با دستام بگیرم تو مشتم رد ده تا ناخن قرمززززز افتاد رو لباس عروس نازنینم🥲🥲
دنیا را بغل گرفتیم گفتندامن است... هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم...ツ
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ده بار از پشت رفتن رو دامنم منم با کفش پاشنه بلند میخاستم بیوفتم. حیف نمیشد وگرنه میکشمتش
آن سفر کرده که با خود ببرده دل و جانم همه تاب و توانم به گوشش برسانید ز ماه هیچ نمانده آن سفر کرده که رَفتهِ زَده آتش به جهانم ز او هیچ ندانم به گوشش برسانید، که دیگر نتوانم نتوانم نتوانم، آنقدر از تو نوشتم که دیوانه خطابم کردن، نکند دیر خودت را برسانی که طبیبان جوابم کردند...
وای بعد چکار کردی ؟؟؟ من ازاونام که خیلی عرق میکنن تو عروسیم اونموقع مد بود ابرو شیطونی میکردن تیغ میزدن من اومدم برقصم عرق کردم بادست عرقمو پاک کردم نگو ابروم پاک شد خوب بود خواهرم دید اومد نشوندم برام ابرو کشید بعد گفت دیگه حق نداری برقصی🤣🤣🤣کلا با اون ابروها ترسناک شده بودم اخمو میترسیدن بیان سمتم بعد عروسی هم اعتراف کردن🤣🤣🤣
راستی من دو ماه قبل جشنم رفتم مث جوگیرا لباسمو رزرو کردم ،توی همین دوماه چاق شدم روز عروسی بندای پشت لباس بهم نمیرسید که ببندن ،گریم گرفته بود ارایشگره ام میگف بگو همراهات سریع ببرن خیاطی یه تیکه پارچه اضاف کنن منم در حال ترکیدن از غصه،هی میگف توروخدا گریه نکنیا همه ارایشت خراب میشه ،خلاصه ب زور بستنش ولی انقد ضایع بود تا اخر شب تورمو هی مینداختم مرتب پشتم که ضایع نشه،سوتی نبود ولی گفتم دیگه😶