مامانش شاید درجریان نیس ک با اون دختره رابطه جدی داره
حتی دیشبم داشتم باش حرف میزدم از مامانش میپرسید کیو بگیرم داشت اسم منو میورد
ولی ت دلم شکی بود ک میخاسم رفع شه تا خیالم اروم بگیره
و پرسیدمو کاش نمیپرسیدم
اتیش گرفت تموم وجودم با جوابش
دوباره میشم ی جنازه رو تخت
نمیخام باز اونجوری شم نمیخام کلی برنامه داشتم کلی هدف
وقتی نیس مث منگلا میشم هیچی ت سرم نمیر هیچی نمیفخمیمم توان هیچ کاری ندارم
اره میدونم باید تموم شه اصن دیگ راهی نیس.ولی کاش کاش بگ همش شوخی بود.کاش بگ از لج گفتم کاش هرچی باهشه جز اینا ک امشب .گفت
شاید مریضیش جدیه میخواد ی کاری کنه ازش زده شی دلسرد شی هان؟ اگر نه ک ببخشید خیلی آشغاله بندازش تو همون سطل آشغال مرتیکه رو اااااااه تپش قلب گرفتم بخدا
چطور با وجودی که تو بیمارستان بود خطر کردی رفتی پیشش و احوالپرسش بودی بازم دلتو میشکنه چقد نامرده
سلام پناه چی شد جوابتو داد.باباسرکارت گذاشته
چی شد؟؟
اگه واقعا اینجوره
قیدش زو بزن
شاید یروز یماه یسال سخت باشه بعدش برات عادی میشه
ولی نزار باز خورد شی
عزیزم یه سوالی ازت داشتم بی ربطه ولی خب واقعا واجبه
شما گفتین پدرتون جزو مصاحبه کننده های فرهنگیان ان میخواستم بپرسم طلاق باعث میشه که تو گزینش رد بشیم یا تاثیری نداره؟
پناه بعد مدتها اومدم سایت سراغت رو بگیرم.با دیدن این پستت قلبم گرفت..بیا تروخدا بگو چیشد...
تروخدا اگه جدی گفته توخودت نریز داد بزن بهش بگو بیخود کردی وقتی منتظر جواب یکی دیگه هستی جواب منو میدی...بیخود کردی منو ب خودت امیدوار کردی....ولی حسم میگه جدی نگفته...خواسته یکم اذیتت کنه.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
