ببین عزیزم جاریم برای مادرشوعرم دعا گرفته ک از من بدش بیاد و عاشق جاریم باشه و همینطور هم سده
الان هرچقدر محبت میکنم نمیبینه بار آخر از زندگیم پولم زدم رفتم همراه خانم موندم دو روز خواب نداشتم رفتم ب دارو های رسیدم
آخرش بعداز عمل منو از خونش با تمام بی احترامی سرم داد زد و پرتم کرد بیرون از خونش
همیشه منو اذیت میکنه ک جاریم خوشخال بسه در خالی م جاریم هیچ کاری واسش نمیکنه
البته خود جاریم گفت ک براس همچنین دعای خریدن من چجوری این دعا زو باطل کنم