همسرم احتمالا با مادر ،خواهر و برادرش یره سفر اربعین من چون بچه کوچیک دارم نمیتونم برم از وقتی شنیدم خیلی عصبیم. با ماشین ما میخوان برن. هرچند دیشب با من همسرم مشورت کرد گفتم بگو بهشون ولی فک نمیکردم برن.
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"