از بالا نگاه کردنش زجرم میده .یه بار دعوامون شد بهم گفت ما اومدیم تورو گرفتیم چون خانواده ی نداری(بی پولی) هستین.اومدیم گرفتیمت که تو دستمون باشی.حتی بابا میگفت از اون دختراس که بگی بیا گاو داری نه نمیگه. چند ماهه از این حرفا میگذره هر شب این حرفا تو دلمه دارم میترکم از حرفایی که زد ومن نتونستم جواب بدم از بالا به من نگاه کرد توهین وتحقیرم کرد.قلبم ارامش نداره نفرت وکینه تمام دلمو گرفته.خوبیاش به چشمم نمیاد.
اگر دین ندارید وبه خدا وبه قیامت اعتقاد ندارید لااقل آزاده مرد باشید....میشه برای آرامش دلم صلوات بفرستین...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.