از بیرون اومدیم با شوهرم گفتم چرا باز قیافه گرفتی گفت خفه شو ددختره پدر سگ
منم خیلی ناراحت شدم منم بد و بیراه گفتو بعد محکم زدم دستش اونم منو زد بعد رفتم اتاق خیلی ناراحت شدم چون اخ هیچی نگفته بودم الکی قیافه گرفته بود اومدم بیرون به دخترم اب دادم بنوشه ریخت زمین خیلی بد زدم پشتش طوری که انگار نفسش بند اومد الان خیلی خیلی ناراحتم از عذاب وجدان دارم میمیرم خیلی دبوونه ام کرده کنترلمو از دست دادم سر دخترم خالی کردم خدا منو بکشه راحت بشم فقط🥲😭😭