شوهرم شب با مادرش تلفنی صحبت می کرد پرسید شماهم من رفتم سربازی دلتنگ شدین. بعد گفت من حالا علی نرفته از الان دلتنگم اینو گفت بغضش ترکید گریه کرد. حالا دادشش ی سال فقط میره خدمت
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
خب به داداشش وابستست و دوسش داره، چیش عجیبه؟ داداش بزرگه منم وقتی رفت سرکار محل خدمتش چند سالی افتاد تهران، داداش کوچیکم بعد از رفتنش کلی بغض میکرد چون خیلی با هم میرفتن اینور اونور یا توی خونه میزدن تو سر و کله هم. دوتاشون همو خیلی دوست دارن، هم سن مش رجب شدن اما هنوز گاهی میرن کنار هم تو بغل هم میخوابن😂