2752
2734
عنوان

خانواده شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 805 بازدید | 72 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

کل نظرهار و بخون از وقتی که خواهر شوهرم قهر کرده پریود من فقط چرک دندونمو خوردم

خوندم چیز خاصی نبود تو کامنتا 

خیلی ضعیفی ک میان راحت از خونت وسایل میبرم ب شوهرت بگو سهم اونارو جدا بخره سهم تورو جدا و نزار بیان از خونت بردارم ببرن مگه خونت بی درو پیکره؟

از ی جایی ب بعد آدم هم عاقل میشه هم مهر و محبتش روجا اینکه  پای آدما حروم کنه نثار پای گربه،سگ ها و گلدوناش میکنه.بدون توقع و ب دور از هر آسیبی 
خدایا چقدر من حرص بخورم از دست همه  از دست بچم  از دست شوهرم  یا از دست استارتر ای ...

چون که واقعیت ها رو کامل نمیگن عزیزم .مطمئن باش اگه داستان اینجوری که ایشون میگن باشه همین کارایی که تو گفتی رو انجام میدن .مثلا میبینی تو کار شریکند و اینا هم راحت میرن از یخچال ایشون چیز میز برمیدارن و .....

با شوهرت حرف بزن بگو میوه میخری بیار خونه 

خودم یه ظرف واسشون میبرم

خودت پیش بیفت یه کاسه ببر که نیان ببرن

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
خیلی تو کارهای شوهرتون با خوونواده‌ش حساس نباشین و پیگیری نکنین. این اشتباه خانمها، بدبختی در پی دار ...

خب اون روز هندونه رو بردن دیروز گیلاس و کمپوت و عسل شوهرم گرفت مادر شوهرم برداشت گفت خواهر شوهرت مریض گفتم باش یه کمپوت بزار بمونه واسه من شوهرم جیغ زد سرم گفت مگه تو مریضی باحالی که واسه من گرفته بود اونا خوردن بخدا تازه زایمان کرده بودم شوهرم کمپوت و جگر گوسفندی گرفته بود الکی با خنده گفت واسه بابام گرفتم مادر شوهرم نذاشت  دستمو بزنم خواستم بردارم گفت دست نزن واسه باباش گرفته با خودش برد دیروز رفتم دیدم کباب شترمرغ درست میکنن از خونشون بیرونم کردن بچم مریض بود یبوست داشت از یه طرفی هم شیرین تلخ شدبیچاره بچه کلی گریه کرد آنقدر ناراحت بودم که ندیدم گیلاس که امروز گرفته بود بردن

به نظرم خودت مقصری که نمیتونی خونه و زندگیت رو‌مدیریت کنی یعنی چی که میان و برمیدارن و میرن

تا کی میخوای اینجوری ادامه بدی ، جوری رفتارکن که کسی نتونه بدون اجازه بیاد توی زندگیت چه برسه که بخواد چیزی هم ببره ، شما میگی توی یه حیاط هستین درست 

اصلا فرضا توی یه اتاق تو خونشون هستین نبااااااااید اجازه بدی که بعد مجبور بشی بری دنبال گیلاسها برای خودت شخصیت قائل باش

بچم مریض بود از درد به خودش میپیچید حواسم به اون بود

اخه اینی که میگی یه بار دوبار نبوده که

یبار حواست نبوده بچت مریضه بقیش چی؟!

یا میدونی میبرن و ساکتی 

یا همه چیزو درست تعریف نمیکنی

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687