دوساله عروسی کردم تازه سقط کردم جاریم بچش کوچیکه قبلا فک میکرد حامله نمیشم یجوری با بچش پز میداد بم الانم که سقط کردم ی جور دیگه دلمو میشکنه همش بچم بچم و حالتای غیرعادیه مادرانه... فاصلمو تقریبا صفر کردم باهاش اما تو مراسما ک مجبورم برم میبینمش سعی میکنم ب روم نیارم ک ناراحت شدم قیافمو پوکر میکنم کسی نفهمه اما تو تنهاییام خیلی غصه میخورم