دیگه دارم میرم توی۳۱اونوقت لیسانس دارم اونوقت من یه شهر کوچیک زندگی میکنم که مثلا جاهایی که بخوام کار کنم نهایت ۲تومن بدن همشونم باید با ماشین برم بیام .یعنی در واقع این ۲تومن باید۱تومنش برا کرایه باشه.حالا هم دارم درس میخونم برا ازمون استخدامی.ولی خیلی احساس ناامیدی دارم همه پولدارشدن اقواممون یا دختراشون توی خانواده ای هستن که ثروت دارن به خودشون میزسن بعد من موندم توی این شهر کوچیک بیکار .دوس دارم به جای بالایی برسم ولی حس ناامیدی هم دارم چون به خودم میگم نصف عمرم رفت جوونیم هم تمام شد.اصن به آرزوهام نرسیدم .بعد همه میپرسن دخترت بیکاره؟منو میگن .اونوقت دخترا خودشون توی ناز ونعمتن .به خودشون میرسن همش انواع جراحی میکنن میرن مسافرت.یا اونایی که سرکارن حقوقاشون بالاست .بعد من خب بابام کارگره.زندگیمون سادس.اونا شهرا بزرگن .ما شهر کوچیک ک هیچی ندارن.من برا ازمون درس میخونم ولی ناامید شدم .به نظرتون طبیعیه؟