قرار بود فردا بریم خونه مادرشوهرم دعوامون شد ..... صفحه 4

مدیر

عضویت: 1391/10/13

تعداد پست: 9172

شوهرم وسایلاشا برداشت و رفت ، خیلی بهم بی احترامی میکنه مثلا وسایلاشا از روی اپن گذاشته بودم تو کمد گفت چه قدر نفهمی وسایلاما جا به جا میکنی

یا قبلش گفتم ساعت پنج زوده بریم با مشت زد موس کامپیوتر را شکست که باید همین ساعت بریم 😔😔😔 حالا به خودش بگم تو کلی بهش بر میخوره و داد و بیداد که تو فخاشی و ادب نداری و .....

تاپیکای قبلی گفتم با پدرشوهرم قهر بودیم مثلا خواستم بریم اشتی

اختلافاتمون خیلی زیاده سابقه خیانت هم داره عصبیه حرف حرف خودشه، دست بزن داره ، شما با همچین ادمی زندگی میکردید؟؟

1402/04/01

02:34

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

شیرین1983

عضویت: 1401/10/16

تعداد پست: 557

الان استخدام اداره هست میخواد در بیاد بزنه تو کار ازاد .، وای نگو من هشت سال نزدیکشون بودم زندگیم جه ...

ای بابا. پس کلا بی خیال. شوهر منم میگه 4 _5 سال دیگه میریم شهرستان خودمون. من از الان هول گرفتم. مادرشوهرم اینا همینجا هستن ولی شهرستان دو تا خواهراش هستن امان از بزرگه فضوله به تمام معنا.

1402/04/04

15:18

1 نفر لایک کرده اند ...

sarina63

مدیر استارتر

عضویت: 1391/10/13

تعداد پست: 9172

ای بابا. پس کلا بی خیال. شوهر منم میگه 4 _5 سال دیگه میریم شهرستان خودمون. من از الان هول گرفتم. ماد ...

خدا بهت صبر بده عزیزم ، باز خواهر را میشه یه جوریشرش را کم کرد اما پدر و مادر مصیبته !! اونم برای پسر وابسته ، چپ میره راست میاد میگه تو دختر مردمی اونا پدر و مادرمند دیگه واقعا حالم ازش به هم خورده

1402/04/04

15:21

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.