اینکه من توشهرغریب کسی روندارم ن مادرن پدر ن بچه همع قیدموزدن چون طلاق گرفتم کسی بامن حرف نمیزنه اینکه دای م از شهرم دزدکی اومده خونه م منم نمیدونستم رابطه میزاره بااین اون همیشه میره بیرون بعدش نمیخاستم ازپیشم بره تااینک گف دوس پسردارم میرم پیشش رابطه فلان داغون شدم گفتم نرو اینا دیگ چیه گفتم شوهرم بفهمه درموردم بدفک میکنه میخام پیشم باشه ولی ازطرز حرکاتش خوشم نمیاد ازسر دلتنکی خودم نزاشتم بره امشبم رفته نمیدونم باکی منم کسی رونمیشناسم همه رفیقای شوهرم هستن برن ب شوهرم بگن چی بنظرتون چیکارکنم ازسر دلتنگی خودم نزاشتم بره این میخاد عابروموببره 😞