اینکه من توشهرغریب کسی روندارم ن مادرن پدر ن بچه همع قیدموزدن چون طلاق گرفتم کسی بامن حرف نمیزنه اینکه دای م از شهرم دزدکی اومده خونه م منم نمیدونستم رابطه میزاره بااین اون همیشه میره بیرون بعدش نمیخاستم ازپیشم بره تااینک گف دوس پسردارم میرم پیشش رابطه فلان داغون شدم گفتم نرو اینا دیگ چیه گفتم شوهرم بفهمه درموردم بدفک میکنه میخام پیشم باشه ولی ازطرز حرکاتش خوشم نمیاد ازسر دلتنکی خودم نزاشتم بره امشبم رفته نمیدونم باکی منم کسی رونمیشناسم همه رفیقای شوهرم هستن برن ب شوهرم بگن چی بنظرتون چیکارکنم ازسر دلتنگی خودم نزاشتم بره این میخاد عابروموببره 😞
چند سالشه ؟
حالا بزا بره
بفرستش بره واست داستان نشه
مگه طلاق نگرفتی؟
واضح تر بگین..چی شده
بیرونش کن ب راه اصن نخواستی
ول کن بره دوست پیداکن واسه خودت
چن سالش؟
این داییت از هر سمی خطرناک تره . پرتش کن از خونه آت بیرون . تنهایی و غربت شرف داره به داشتن همچین هم خونه ای
بلاخره طلاق گرفتی یا شوهر داری؟
منظورت از دای چیه؟
شما که طلاق گرفتین چه ربطی به شوهر سابقتتون داره که چی در مورد تون فکر میکنه؟ داییتون کار و بار نداره تو شهر غربت دنبال دوست پسره ؟ شکمش رو چطور سیر میکنه تو غربت ؟
عزیزم تنهایی با دایی زندگی کردن هم زیاد جالب نیس.ردش کن بره اونم دایی که اینکارس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
